English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3324 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feasibility study U مطالعه قابلیت اجرای کار بررسی امکان اجرای کار
feasibility study U مطالعه امکان سنجی
capability study U مطالعه امکان انجام کار
karyosystematice U بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
to make a study of something U چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
standard U حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standards U حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
studying U مطالعه
perusal U مطالعه
offhandedly U بی مطالعه
off hand U بی مطالعه
offhanded U بی مطالعه
study U مطالعه
extemporarily U بی مطالعه
etude U مطالعه
studies U مطالعه
readings U مطالعه
extemporal U بی مطالعه
reading U مطالعه
check U مطالعه کردن
determine U مطالعه کردن
enquire into U مطالعه کردن
examine U مطالعه کردن
analyse [British] U مطالعه کردن
explore U مطالعه کردن
inspect U مطالعه کردن
investigate U مطالعه کردن
feasibility study U مطالعه امکانپذیری
system study U مطالعه سیستم
study habits U عادتهای مطالعه
bolt [examine] U مطالعه کردن
studios U اطاق مطالعه
praxeology U مطالعه رفتارانسان
impromptu U بی مطالعه تصنیف
analyze [American] U مطالعه کردن
assay U مطالعه کردن
dissect [analyse] U مطالعه کردن
study U مطالعه کردن
evaluate U مطالعه کردن
portable standard U چراغ مطالعه
look into U مطالعه کردن
studio U اطاق مطالعه
unstudied U مطالعه نشده
motion study U مطالعه ی حرکت
surveyed U مطالعه مجمل
survey U مطالعه مجمل
at sight U بی مطالعه قبلی
lucubration U مطالعه سخت
survey U مطالعه کردن
scrutinize U مطالعه کردن
surveys U مطالعه مجمل
studied U از روی مطالعه
sub judice U مورد مطالعه دادگاه
analysed U جزئیات را مطالعه کردن
thought-out U سنجیده مطالعه شده
self study U مطالعه پیش خود
analyses U جزئیات را مطالعه کردن
analysing U جزئیات را مطالعه کردن
analyzed U جزئیات را مطالعه کردن
thought out U سنجیده مطالعه شده
analyzes U جزئیات را مطالعه کردن
analyzing U جزئیات را مطالعه کردن
teppetology U مطالعه ریشه ای فرش
analyse U جزئیات را مطالعه کردن
psychognosis U مطالعه عمیق روانی
teleology U مطالعه حکمت غایی
geologic survey U مطالعه زمین شناسی
well read U اهل مطالعه و تحقیق
psychognosy U مطالعه عمیق روانی
criminology U مطالعه علمی جرم
well-read U اهل مطالعه و تحقیق
metallography U مطالعه الیاژهای فلزی
to pore [over; on] U به مطالعه دقیق پرداختن
ethnography U مطالعه علمی نژادها
subject U مبحث موضوع مطالعه
subjects U مبحث موضوع مطالعه
demography U مطالعه مهاجرت جمعیت
subjected U مبحث موضوع مطالعه
subjecting U مبحث موضوع مطالعه
cella U [اتاق مطالعه ی راهبها]
myrmecologyt U مطالعه علمی مورچگان
to study out U با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
sight-reading U بدون مطالعه قبلی خواندن
sight read U بدون مطالعه قبلی خواندن
income and expenditure approach U مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
reconsiders U مجددا درامری مطالعه کردن
angiology U مطالعه عروق خونی و لنفی
sight-read U بدون مطالعه قبلی خواندن
ethnology U علم مطالعه نژادها و اقوام
extemporised U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
faunist U کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
adjustable lamp چراغ مطالعه قابل تنظیم
reconsider U مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered U مجددا درامری مطالعه کردن
sight-reads U بدون مطالعه قبلی خواندن
reconsidering U مجددا درامری مطالعه کردن
sinology U مطالعه ادبیات ورسوم چین
flexible arm lamp U چراغ مطالعه قابل انعطاف
gastroenterology U مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
geophysical survey U مطالعه خواص فیزیکی زمین
study U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studying U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
articulated machine lamp U چراغ مطالعه با گردن تاشو
extemporizes U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporizing U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
humanist U مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
toponymy U مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
integrate circuit technology U مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
studies U موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
geopolitics U مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
methods of economic study U روشهای مطالعه علم اقتصاد
consumer research U مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
rheological <adj.> U علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
optics U علم مطالعه در خواص نور
extemporises U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporize U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporized U بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
Sound Recorder U امکانی در ویندوز ماکروسافت که به کاربر امکان اجرای فایلهای صورت ای دیجیتالی یا ضبط صوت روی دیسک و اجرای ویرایش ابتدایی میدهد
semitics U مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
Ekistics U [دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
symbology U مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
theogony U مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
skimmer U الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
to poreone's eyes out U چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
commodity approach U بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
endocrinology U علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
protohistory U مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
booklore U علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
dysgenics U مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
She laid the book aside . U کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
bookworms U کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
bookworm U کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
theogonic U وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
crystallography U کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
speleology U مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
group dynamics U مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
glottochronology U مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
helminthology U مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
Ergonomics U [مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
pragmatics U مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
mock up U مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
bioastronautics U مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
gestalt psychology U مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
morphophonemics U مبحث مطالعه صور مختلف یاتصاریف مختلفه یک لغت یاریشه
ideologist U ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
impromptu U کاری که بی مطالعه و بمقتضای وقت انجام دهند بالبداهه حرف زدن
casework U مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
After dinner he likes to retire to his study. U پس از شام او [مرد] دوست دارد به اتاق مطالعه خود کناره گیری بکند.
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
input output analysis U تحلیل داده ها ستاده ها مطالعه تجربی روابط متقابل بخشهای مختلف اقتصاد
historcicism U فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
structuralism U بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
geopolitic U علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
cybernetics U مطالعه ومقایسه بین دستگاه عصبی خودکارکه مرکب ازمغز واعصاب میباشدبادستگاه الکتریکی ومکانیکی فرمانشناسی
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
functional distribution U توزیع درامدبه عوامل تولید و مطالعه نحوه این توزیع
harmonics U مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
market research U تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
to regard something as a matter of course U چیزی [داستانی] را امری آشکار در نظر گرفتن
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
pteridology U مطالعه علمی سرخس ها سرخس شناسی
software U که امکان اجرای کار مشخص را فراهم میکند
economic nationalism U ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
bionics U مطالعه سیستمهای زنده به منظور ارتباط دادن ویژگی هاو اعمال انها به توسعه سخت افزار مکانیکی و الکترونیکی کاربرد علم بیولوژی درمهندسی الکترونیک و سایرعلوم مهندسی
recoverable error U نوع خطا که امکان ادامه اجرای برنامه پس ازرویدادن ان میدهد
studies U تحصیل کردن مطالعه کردن
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
conciliated U ارام کردن مطالعه کردن
conciliates U ارام کردن مطالعه کردن
studying U تحصیل کردن مطالعه کردن
study U تحصیل کردن مطالعه کردن
conciliating U ارام کردن مطالعه کردن
conciliate U ارام کردن مطالعه کردن
stagnation thesis U فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
fragment U [فرشی که در طول زمان بصورت تکه تکه درآمده باشد. باستان شناسان با مطالعه همین تکه ها عمر فرش، قدمت رنگرزی، نوع طرح و محل بافت را ارزیابی می کنند.]
language U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
languages U نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
System Monitor U امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
uses U اجرای چیزی
use U اجرای چیزی
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
fullest U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
full U پر کردن درون چیزی تا حد امکان
think nothing of something <idiom> U فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
to be at full stretch U تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
duplication check U بررسی ای که لازمه اش یکسان بودن نتایج دو اجرای مستقل یک عملیات میباشد
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
to be a dead duck U امکان موفق شدن را نداشتن [چیزی یا کسی]
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
parallels U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled U اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
Recent search history Forum search
1چیزی که عوض داره گله نداره
1confinement factor
1She ferreted in her handbag and found nothing.
2In someone bad (or good) books.
2In someone bad (or good) books.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
2تعریف فونتیک چیست؟
1دست بردن در چیزی - dast bordan dar chizi
3midas touch
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com